زایش شادی
زایش شادی
غم و چون کوه یخی آب کنم
شادی آغاز کنم
دست افشان کمری نرم به رقص
شور در ساز کنم
چه نشستن بن نومیدی ژرف
خیز از جای به جَهد
پر پرواز بیاور که ز جا برکنده،
عزم پرواز کنم
تا به کی گوشه نشستن، مغموم
زانوی غم به بغل
با نوایی پر و پیمان، دلکش
قصد آواز کنم
لاله در دامن کوه رنگین وش
چشم من غرق عطش
چشم من نوشد این جلوه ژرف
دو بغل باز کنم
که بگیرم همهٔ دشت به بر:
"یال کوه، جلوه گل"
نظری از سر پر شورِ حیات
سوی شهباز کنم
ریزش نور وزان در پس برگ
همچو آهنگ طلوع
که چو اندیشه روان می گردد،
کشف هر راز کنم
کز پیامش پَرِ پندار وزان
بوزد در بن چَشم
همچو پروانه پران در پی جفت
ذوق طناز کنم
بال پروانه چو رقصد در چشم
در پی یار دَوَم
بوسه ها از سر جولانگه مهر
از نو آغاز کنم
مسعود دلیجانی
+ نوشته شده در جمعه شانزدهم دی ۱۴۰۱ ساعت 14:5 توسط مسعود دلیجانی
|